آنچه این روزها در منطقه اوکراین در حال وقوع می باشد و افکار عمومی جهان را متوجه خود گرادنیده از زوایای متعددی نیازمند تحلیل است که صاحب نظران حوزههای مختلف باید پیرامون آن بگویند و بنویسند.
اما در فرامتن این بحران که هنوز هم همه ابعاد آن روشن نیست نکات مهمی نهفته است که برای همه و از جمله ما می تواند درس آموز و عبرت انگیز باشد.
اولین درس بحران اوکراین این است که زمام و اداره کشور را بدست چه کسی باید سپرد؟
انتخاب های سطحی و تفننی و انتخاب افراد فاقد صلاحیت های لازم، هر جامعه ای را به ورطه هلاکت می اندازد و یا فرصت های طلایی کشورها را می سوزاند و از بین می برد؛ درسی که متأسّفانه ما هم با هزینه های گزاف آنرا در مقاطعی از جمله دهه ۹۰ تجربه کرده ایم!
اوکراین کشور ویژه ای هم از نظر منابع معدنی و خاک حاصلخیز است و هم از نظر مساحت و جمعیت و ژئوپلیتیک و حتی قدرت نظامی!
اما وقتی فردی "کمدین" مثل ولودیمیر الکساندرویچ زلنسکی بدون پیشینهٔ کار سیاسی و صرفا" پس از نقش آفرینی در یک مجموعه طنز بنام " خادم ملت" موفق می شود با حمایت بیگانگان و کمک کمپین هایی در شبکههای اجتماعی، ۷۰ درصد آراء را به عنوان رئیسجمهور اوکراین بدست آورد نمی توان اوضاع مناسبی برای این کشور انتظار داشت حتی اگر با چنین بحرانی هم مواجه نمی شد.
دومین عبرت مهم بحران اوکراین که کشورهای متعددی نیز آنرا تجربه کرده اند، دل بستن به قدرت های بیگانه و اتکای به آنان برای حل مشکلات است.
همین دو ماه پیش بود که «اشرف غنی»، رییسجمهور پیشین افغانستان که پس از سقوط این کشور بهدست طالبان به امارات فرار کرده است، در اولین گفتوگوی رسمی خود، به شبکه ۴ رادیوی بی بی سی گفت که دلیل اصلی سقوط افغانستان، اعتماد او به شرکای بینالمللی از جمله آمریکا بود.
همین اشتباه از سوی زلینسکی نیز تکرار شد و او هم در باتلاق اعتماد به غرب گرفتار گشت و فریادهای امروز او که " ما تنها ماندیم" نمی تواند اوکراین را از این مخمصه نجات بدهد!
سومین درس تحولات اوکراین، اهمیت و ضرورت قوی بودن است.
اگر کشوری توان دفاع از خود را نداشته باشد و بخواهد به قدرت دیگران اعتماد و اتکا نماید سرنوشتی بهتر از اوکراین نخواهد داشت.
نمی خواهم از داشتن سلاح اتمی دفاع بکنم اما به احتمال زیاد اگر اوکراین زرادخانههای اتمی خود را با اعتماد به تضمین آمریکا، انگلیس و روسیه در ۱۹۹۴ نابود نکرده بود، امروز در چنین شرایطی گرفتار نمی شد!
نکتهای که نماینده پارلمان اوکراین نیز به صراحت بیان کرد.
همینجا لازم است اشاره کنم که همه اصرار و تلاش غربی ها طی سالهای اخیر اولا" برای محدود کردن قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران و ثانیا" چشم پوشی کشورمان از قدرت منطقه ای اش دقیقا" با همین هدف جلوگیری از تحقق "ایران قوی" است تا هرگاه اراده کردند آنچه بر سر اوکراین آمد بر سر ایران بیاورند.
و چهارمین و آخرین درسی که به نظر من می توان از بحران اوکراین آموخت،نقش "مردم" در دفاع از کشورشان است.
وقتی نظامی به جای اتکا به توان مردم خود، به بیگانگان تکیه می کند و وقتی فردی بدون صلاحیت، سکان دار اداره کشور می شود، مردم نیز انگیزه ای برای دفاع از کشور خود پیدا نمی کنند.
از ابتدای شروع بحران، دولت اوکراین از مردم خود درخواست کرده سلاح بدست بگیرند و از میهن خود در برابر روسیه دفاع کنند ولی تا کنون خبری از همراهی مردم با این درخواست نشنیده ام!
این را مقایسه کنید با آنچه در ایران عزیز ما در دوران دفاع مقدس رخ داد و یا به جهاتی مهمتر،در دفاع از حرم!
با این درس ها و عبرت ها،سرنوشت کشورها عوض می شود!
منبع: روزنامه صبح نو
نظر شما